دومین رویداد از افسانه تا اصالت

نشست تخصصی «فرش ایرانی در چالش دانشگاه و بازار» برگزار شد

سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور

نشست تخصصی «فرش ایرانی در چالش دانشگاه و بازار» با همکاری گروه تخصصی فرش دانشگاه هنر شیراز، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ با حضور تورج ژوله (پژوهشگر فرش)، الهه ایمانی (عضو هیئت‌علمی گروه فرش دانشگاه هنر شیراز) و زهرا احمدی (عضو هیئت‌علمی گروه فرش دانشگاه هنر تهران)، با دبیری فرزانه فرشید‌نیک (عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

در ابتدای این نشست تورج ژوله به ریشه تاریخی نحوه حضور فرش در نظام آموزش عالی کشور اشاره و تصریح کرد: در اواخر دهه ۶۰، مجموعه‌ای دولتی به نام شرکت سهامی فرش ایران بنا به ضرورت‌ها، نیازها و مشکلات خود، تصمیم به تربیت نیروی جدید گرفت. در همین راستا پس از رایزنی با سازمان اداری استخدامی، زمینه‌ برگزاری دوره دوساله برای متقاضیان ورود به این رشته، با تلفیقی از تجربه و آموزش، فراهم و تفاهم‌نامه‌ای با دانشگاه هنر منعقد شد. از این‌رو براساس نیاز و سرفصل‌های این شرکت، آزمونی برگزار و از میان ششصد شرکت‌کننده، ۶۰ نفر پذیرفته شدند. آن دوره آموزشی دوساله، دوره طلایی و نقطه شروع فرش بود؛ به‌طوری که افرادی که کار خود را از کف بازار شروع کرده بودند، با طی مسیر علمی، به افراد موفق و برتر حوزه فرش تبدیل شدند و به تجهیز دانش علمی این حوزه کمک کردند. بنابراین این دوره با ضرورت‌‌سنجی شرکت سهامی فرش ایران شکل گرفت و نظام آموزش عالی کشور تا آن زمان نه به آن فکر کرده و نه ضرورت آن را احساس کرده بود. اتفاقی که باعث شد سال‌های بعد نظام آموزش عالی، با توجه به همین ضرورت‌های شرکت سهامی فرش و بدون ضرورت‌‌سنجی و ایجاد امکانات و زیرساخت‌های رشته فرش، دوره‌های کاردانی این رشته را ایجاد کند.  

ژوله با انتقاد از عملکرد نظام آموزش عالی در حوزه فرش ادامه داد: امروز هم آموزش عالی هنوز به درک درستی از فرش و ضرورت‌ها و امکان‌های آن نرسیده است. ما حتی جزوه درسی مشترک در این رشته نداریم تا استادان بر اساس یک مبنای مشترک، تدریس کنند. تا چند سال پیش دستورالعمل مشترک برای تدریس وجود نداشت و هر کدام از استادان بر اساس ارزیابی خود تدریس می‌کردند. آموزش عالی بیشتر شبیه مسابقه‌ای عمل کرده که هر دانشگاهی زودتر بتواند این رشته را در دوره‌های کاردانی، کارشناسی و ... وارد کند. بنابراین اگر فرش در دنیا مصیبت‌ها و مشکلاتی دارد، ناشی از طراحی، رنگ‌رزی و ... نیست؛ چون این مسائل با برگزاری دوره‌هایی با استادکارهای قوی، رفع خواهند شد.

این پژوهشگر فرش با بیان اینکه هنوز هم برای اقدام دیر نیست، درباره ضرورت‌های علمی‌شدن فرش خاطرنشان کرد: باید بار دیگر خود را بازنگری کنیم. اگر نظام آموزش عالی چند سال توقف در جذب دانشجو داشته باشد، مشکلی پیش نمی‌آید. این نظام آموزشی باید عملکرد خود را ارزیابی کند و میزان مفیدبودن خروجی خود را از حیث تولید هیئت‌علمی، چاپ کتاب و ... بسنجد. هرچند باید گفت افراد اثرگذاری هم در این حوزه بوده و پروژه‌هایی تعریف کرده‌اند؛ اما نظام آموزش عالی باید حلقه ارتباطی خود با بازار را به‌عنوان اقدامی دشوار، به‌وجود بیاورد تا دانشجویان بعد از میز دانشگاه، با ادبیات بازار فرش و داستان‌های بومی آن و تجربه‌های کف بازار ارتباط برقرار کنند. بنابراین باید به این شکل وارد عمل شد و حلقه‌های ارتباط را پیدا کرد. ما نیاز داریم که خود را مرور و خلأ را برطرف کنیم. باید برای این رشته منابع خوب و قوی انتخاب کنیم و با بررسی مشکلات سپری‌شده در این حوزه، نوعی خرد جمعی برای ارتقای آن ترتیب دهیم.

ژوله در پایان با بیان اینکه فرش به لایه‌های نظام اجتماعی طبقاتی تعلق دارد، شناخت درست فرش را در گرو شناخت این لایه‌های اجتماعی دانست و اظهار داشت: در پژوهش‌های بنیادی از فرش، باید لایه‌های نظام اجتماعی ایران که زندگی عشایری، روستایی و شهری هستند، به‌درستی بررسی شوند. در این پژوهش‌ها باید هر کدام از این لایه‌ها آسیب‌شناسی و مشکلات هر کدام شناخته شوند. از این‌رو مطالعه‌ دقیق مردم‌شناسانه و جامعه‌شناسانه از فرش لازم است تا آسیب‌های آن در طول تاریخ فهمیده شود. دوره صفویه به‌عنوان دوره عظمت و شکفتگی هنر ایران، دوران طلایی فرش ایران نیز باید باشد؛ اما حتی یک فرش از کردستان، همدان، شیراز، قوم بلوچ و ... از این دوران نداریم. باید پرسید چه مشکلاتی برای زندگی عشایری و روستایی در این دوره پیش آمده که حتی یک فرش هم از این دوره به ما نرسیده است؟ ضمن لزوم آسیب‌شناسی این موضوع، معتقدم بلای هنر، تمرکزگرایی است. در دوران صفویه که دوران تجمل‌گرایی و اشرافیت است، بهترین آثار هنرمندان که باید هر کدام در شهر خود باشند، در یک شهر جمع می‌شدند. در این دوران با توجه زیاد به هنر کارگاهی و شهری، به سایر هنرهای اقوام بی‌توجهی می‌شود. لذا علی‌رغم درخشش‌های این دوران، بلایایی بر سر برخی هنرها ازجمله فرش می‌آید. بنابراین اگر می‌خواهیم حوزه فرش را آسیب‌شناسی کنیم، باید به این دوره برگردیم و از آن‌جا شروع کنیم.

در ادامه زهرا احمدی مشکل اصلی در حوزه فرش را غفلت دانشگاه و بازار از مأموریت‌های اصلی خود دانست و ابراز کرد: فرش دستباف متعلق به ایران است و باید خیلی پیش‌تر از این، وارد دانشگاه می‌شد؛ اما ما از آن غفلت کرده‌ایم. ما معمولاً کارهای خود را خیلی خوب شروع می‌کنیم ولی در ادامه، در ارزیابی و انجام مأموریت‌های خود، دچار غفلت می‌شویم. از این‌رو مشخص نیست دانشگاه دقیقاً بر اساس کدام نیاز و مشکل، رشته فرش دستباف را ایجاد کرده است. وقتی ارزیابی وجود ندارد، از مأموریت خود غافل می‌شویم. ما امروز در دانشگاه کتاب درسی نداریم. کتاب‌های خوب هم، ترجمه هستند که این برای فرش ایرانی اصلاً خوب نیست. تولید محتوا باید توسط محققان ایرانی انجام و صادر شود؛ یعنی بخشی از سبد ارزآوری فرش دستباف، باید به این تولید محتواها اختصاص داده شود. به‌عبارت دیگر باید منِ ایرانی و منِ دانشگاهی، کتاب بنویسم و محتواهایی چون عکس، فیلم، مستند و مجله تولید و آن را صادر کنم. همچنین ما باید برگزارکننده همایش بین‌المللی در حوزه فرش باشم نه دیگری. ما رسالت‌های خود را فراموش کرده‌ایم. در این میان قوانین دست‌وپاگیر مانند لزوم داشتن مدرک دانشگاهی برای تدریس در دانشگاه هم مزید بر علت شده است. به‌عبارت دیگر ما نپذیرفته‌ایم که فرش، ابتدا فرهنگ است؛ هنری که شاید اصلاً مدرک‌پذیر نباشد. اگر بپذیریم که فرش، میراث فرهنگی ما است، استادی که حتی یک بار کارگاه‌های مرتبط با تولید فرش دستباف را ندیده، به خود اجازه نمی‌دهد که در درس کارآموزی به‌عنوان یک درس مهم، دانشجو بپذیرد.

او با انتقاد از سیستم آموزشی، درباره برخی مشکلات موجود در دانشگاه‌ افزود: دانشجو در دانشگاه فقط علوم پایه را می‌آموزد و با فرش آشنا می‌شود؛ اما باید پرسید چند درس دانشجو را مجبور می‌کند تا به بازار، قالی‌شویی و ... برود؟ دانشجو در دانشگاه، اشکالات تولید فرش دستباف را یاد نمی‌گیرد. دانشجویی که قرار است در آینده پژوهشگر این حوزه شود، از کجا می‌تواند این کار را بیاموزد؟ به دلیل آنکه مأموریت اصلی خود را فراموش کرده‌ایم، خیلی از درس‌های دانشگاه مشکل دارند و دانشجو به‌طور کلی راضی نیست. به همین دلیل دل به آن نمی‌دهد و آن ارتباط سازنده‌ای که باید با درس برقرار کند تا آن درس در عمق جان او بنشیند، برقرار نمی‌شود. از سوی دیگر، دانشگاه به فکر بالارفتن رتبه خود است؛ به همین دلیل ما مجبور به الگوبرداری و کپی شده‌ایم و فقط کارهایی را انجام می‌دهیم که موظف به انجام آن‌ها شده‌ایم؛ چون هدفی در این میان وجود ندارد. در حالی که هرکسی باید خود بتواند محتوا تولید کند و پژوهشگر، خود را به دل کار بزند. از مشکلات دیگر در این حوزه، عدم برقراری تعامل سازنده میان دانشگاه و بازار است. دانشجو در دانشگاه صرفاً پایه علمی را می‌آموزد؛ در حالی که باید بپذیریم دانشجو باید مباحث دیگری را نیز از بازار کسب کند. اگر تعامل مشترک سازنده بین دانشگاه و بازار شکل گیرد، قطعاً از نیاز بازار مطلع خواهیم شد و بخشی از پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌ها را بر اساس آن، انجام خواهیم داد. نوشتن پایان‌نامه صرفاً تبدیل به یک وظیفه شده است؛ به همین دلیل از میزان اثرگذاری آن‌ها بی‌خبریم.

 عضو هیئت‌علمی گروه فرش دانشگاه هنر تهران با بیان اینکه بپذیریم هرکدام از ما مقصر هستیم، درباره چه بایدکردها عنوان کرد: دانشگاه باید برای خود در تربیت نیروی زبده، مأموریت تعریف کند و به‌طور مثال برای پایان‌نامه‌های کاربردی، مدتی جهت به‌سرانجام‌رسیدن مشخص کند. متقابلاً بازار هم باید با توجه به نیازها و مشکلات خود، موضوع برای پژوهش‌های دانشگاه پیشنهاد دهد. ما امروز دچار روزمرگی شده‌ایم و هر کسی اعم‌از مسئولان، دانشگاهیان و بازاریان، کار خود را انجام می‌دهند؛ از این‌رو به یک شوک در مسیر ارزیابی خود نیازمندیم؛ اقدامی که به اثرگذاری مثبت کمک خواهد کرد.

الهه ایمانی سومین سخنران این برنامه ضمن تایید وجود کاستی‌هایی در دانشگاه، نگاه اتهام‌آمیز به آن را نادرست دانست و اظهار داشت: اتفاق خوبی که در چند سال اخیر افتاده، اضافه‌شدن بخش ارتباط دانشگاه با صنعت و بازار است. داشتن وظایف صرف آموزشی، رسالت نسل اول دانشگاه‌ها بود. در نسل دوم، پژوهش هم به آموزش اضافه شد؛ همان‌طور که در نسل سوم موضوع کارآفرینی هم به این دو مورد اضافه گردید. امروز در وزارت علوم تلاش‌هایی برای ایجاد ارتباط دانشگاه و صنعت صورت گرفته و سامانه‌هایی چون ساجد طراحی شده است؛ اما متأسفانه میزان سفارش‌ پژوهش در این سامانه‌ها خیلی کم است. تولیدکنندگان باید در هر زمینه‌ای که نیاز دارند، در این سامانه‌ها ثبت‌نام کنند تا فرصت‌های مطالعاتی و پژوهش، بر اساس آن‌ها شکل بگیرد. درست است که بازاریان در کار خود خبره هستند؛ اما باید بپذیریم که توسعه از مسیر علم می‌گذرد. اگر ما کاملاً به سمت بازار برویم، از انجام کارهای تحقیقاتی باز خواهیم ماند. امروز ضرورت تعامل میان دانشگاه و بازار خیلی احساس می‌شود؛ لذا اگر تولیدکنندگان نیاز خود را در سامانه‌ها ثبت نکنند، دانشگاهیان همچنان موضوعات و پژوهش‌های بنیادی را ادامه خواهند داد. بنابراین اگر تولیدکنندگان، بازاریان و دانشگاهیان در کنار هم عمل کنند و جلسات متعدد با یکدیگر داشته باشند، اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد.

 

گزارش از: بهاره رضایی

 

 

اگر این مطلب را می‌پسندید از طریق لینک‌های زیر در شبکه‌های اجتماعی به سایر علاقه مندان همرسانی کنید!

دیدگاه ها

  • هنوز دیدگاهی ثبت نشده است!

نظرات شما:

  • نظرات حاوی هرگونه توهین و یا نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات به غیر از زبان فارسی و یا غیر‌مرتبط با مطلب، منتشر نمی‌شود.